دانستن تعاریف اولیه اینکوترمز مانند EXW, FOB یا CIF، تنها اولین قدم در مسیر تجارت بینالملل است. تخصص واقعی، در درک عمیق تفاوتهای ظریف، دامهای پنهان و اشتباهات رایجی نهفته است که بسیاری از تجار، حتی باتجربهها، مرتکب میشوند. این اشتباهات میتوانند بدون آنکه متوجه شوید، شما را در معرض ریسکهای مالی ویرانگر، مسئولیتهای پیشبینینشده و هزینههای سنگین دموراژ قرار دهند.
این راهنمای پیشرفته، به کالبدشکافی سه مورد از خطرناکترین و رایجترین این اشتباهات میپردازد تا شما با آگاهی کامل، از زنجیره تأمین و سرمایه خود محافظت کنید.
اشتباه اول: توهم ایمنی در اینکوترمز گروه C (دام پنهان CFR و CIF)
برای بسیاری از واردکنندگان تازهکار، اینکوترمزهای CFR (هزینه و کرایه حمل) و CIF (هزینه، بیمه و کرایه حمل) بسیار جذاب به نظر میرسند. منطق آنها ساده است: “فروشنده تمام کارها را انجام میدهد و کالا را در بندر من تحویل میدهد، چه چیزی از این بهتر؟” این، یک تصور خطرناک و کاملاً اشتباه است.
واقعیت پنهان چیست؟ در اینکوترمز گروه C، یک تناقض بزرگ و حیاتی وجود دارد که منشأ بسیاری از ضررهاست:
- نقطه تقسیم هزینه: فروشنده مسئولیت قرارداد با شرکت حمل و پرداخت هزینه حمل تا بندر مقصد را بر عهده دارد.
- نقطه انتقال ریسک: اما ریسک از بین رفتن یا آسیب دیدن کالا، در بندر مبدأ و به محض اینکه کالا روی عرشه کشتی بارگیری شد، از فروشنده به شما (خریدار) منتقل میشود.
یک سناریوی ترسناک: شما یک محموله به ارزش ۵۰ هزار دلار را به صورت CIF بندرعباس از ویتنام خریداری میکنید. کشتی در اقیانوس هند غرق میشود. چه اتفاقی میافتد؟
- فروشنده ویتنامی، وظیفه خود را به طور کامل انجام داده است. او کالا را روی کشتی بارگیری کرده، کرایه را پرداخته، بیمه را گرفته و اسناد حمل (بارنامه) را برای شما فرستاده است.
- از نظر قانونی، شما به عنوان خریدار، موظف به پرداخت کامل وجه کالا به فروشنده هستید، حتی اگر هرگز کالایی به دستتان نرسد.
- تنها راه شما برای جبران خسارت، مراجعه به آن شرکت بیمهای است که فروشنده انتخاب کرده است. فروشنده نیز به احتمال زیاد، برای کاهش هزینههای خود، ارزانترین و محدودترین بیمه ممکن (کلوز C) را خریداری کرده که ممکن است تمام خسارت شما را پوشش ندهد.
نتیجهگیری کلیدی: در اینکوترمز CFR و CIF، شما در حال خرید “مجموعهای از اسناد معتبر” هستید، نه “تضمین تحویل کالا”. شما ریسک تمام طول سفر دریایی را به دوش میکشید، در حالی که هیچ کنترلی بر انتخاب شرکت حمل، مسیر کشتی و کیفیت بیمه ندارید. این عدم کنترل، ریسک تأخیر و دموراژ را نیز افزایش میدهد، زیرا فروشنده انگیزهای برای انتخاب یک سرویس سریع با فری تایم بالا در مقصد ندارد.
اشتباه دوم: استفاده از اینکوترمز دریایی برای حمل کانتینری (FOB برای همه چیز!)
این یکی از رایجترین اشتباهات فنی در اسناد تجاری است. قوانین اینکوترمز به وضوح، قوانین را به دو گروه تقسیم کردهاند:
- قوانین برای همه روشهای حمل (هوایی، دریایی، زمینی، ریلی):
EXW, FCA, CPT, CIP, DAP, DPU, DDP - قوانین فقط برای حمل دریایی و آبهای داخلی:
FAS, FOB, CFR, CIF
چرا استفاده از FOB برای حمل کانتینری مدرن، اشتباه است؟ در قانون FOB، نقطه انتقال ریسک، “عبور کالا از نرده کشتی” یا قرار گرفتن آن “روی عرشه کشتی” است. این قانون برای زمانی طراحی شده بود که کالاها به صورت فله یا کیسهای مستقیماً در اسکله و کنار کشتی بارگیری میشدند.
اما در حمل کانتینری مدرن، شما به عنوان فروشنده، کانتینر خود را چند روز قبل از رسیدن کشتی، به محوطه کانتینری ترمینال (CY) یا انبار متراکمسازی (CFS) تحویل میدهید. از لحظهای که کانتینر را به متصدی حمل در ترمینال تحویل دادید، دیگر هیچ کنترلی بر آن ندارید. اگر در این چند روز، کانتینر در محوطه ترمینال بیفتد، آسیب ببیند یا دچار حریق شود، چه کسی مسئول است؟ طبق قانون FOB، ریسک هنوز با شماست، چون کالا روی کشتی بارگیری نشده است! این یک “خلأ حقوقی” و منطقهای خاکستری برای بروز اختلافات بزرگ است.
راهحل حرفهای چیست؟ استفاده از FCA (Free Carrier) اینکوترمز FCA دقیقاً برای حل همین مشکل طراحی شده است. در این روش، نقطه انتقال ریسک، زمانی است که فروشنده کالا را به متصدی حملی که توسط خریدار معرفی شده، در یک نقطه مشخص تحویل میدهد.
- مثال:
FCA, CY Terminal, Shanghai Port. این یعنی ریسک در لحظهای که کانتینر در محوطه ترمینال شانگهای به نماینده شرکت حمل تحویل داده شد، از فروشنده به خریدار منتقل میشود. این روش بسیار دقیقتر، شفافتر و منطبقتر بر واقعیتهای لجستیک کانتینری است.
توصیه کلیدی: برای حمل کانتینری، همیشه به جای FOB از FCA استفاده کنید.
اشتباه سوم: برداشت اشتباه از مفهوم “تحویل” در گروه D
اینکوترمزهای گروه D (مانند DAP و DPU) برای خریدار بسیار جذاب هستند، زیرا فروشنده مسئولیت رساندن کالا تا کشور مقصد را بر عهده میگیرد. اما یک برداشت اشتباه رایج در اینجا وجود دارد.
- DAP (Delivered at Place) – تحویل در محل معین: فروشنده کالا را تا یک نقطه مشخص در کشور شما (مثلاً انبار شما) میرساند، اما مسئولیت انجام تشریفات گمرکی واردات و پرداخت حقوق و عوارض با شما (خریدار) است.
- DPU (Delivered at Place Unloaded) – تحویل در محل معین همراه با تخلیه: مانند DAP است، با این تفاوت که فروشنده مسئولیت تخلیه کالا از وسیله حمل را نیز بر عهده دارد. باز هم امور گمرکی با خریدار است.
تنها اینکوترمی که در آن فروشنده موظف به ترخیص کالا در مقصد و پرداخت تمام هزینههای گمرکی است، DDP (Delivered Duty Paid) میباشد. استفاده از DDP برای کشوری با قوانین گمرکی پیچیده مانند ایران، برای یک فروشنده خارجی تقریباً غیرممکن و بسیار پرریسک است و معمولاً توصیه نمیشود.
اینکوترمز، زبان استاندارد و دقیق تجارت جهانی است. استفاده نادرست از آن، مانند صحبت کردن با گرامر اشتباه است که منجر به سوءتفاهمهای پرهزینه میشود. با پرهیز از این سه اشتباه رایج—یعنی درک ریسک پنهان در گروه C، استفاده از FCA به جای FOB برای کانتینر، و شناخت دقیق وظایف در گروه D—شما نه تنها از ضررهای مالی جلوگیری میکنید، بلکه خود را به عنوان یک تاجر حرفهای و آگاه در سطح بینالمللی مطرح میسازید.

دیدگاهتان را بنویسید